:

10 نکته و مشکل اساسی در آموزش و پرورش ایران

۱- آموزش حفظیات و عدم کارایی عملی

به جای تفکر، به حفظیات و انباشت اطلاعات (که نیمی از آن بی‌فایده و بلا استفاده است)، تاکید می گردد. 

دانش‌آموزان را به از بر کردن ماشین‌وار محتوای نقل وا می‌دارد.

از این بدتر، آنان را به ظرف‌ها و مخزن‌هایی مبدل می‌کند که باید به وسیله‌ی معلم پر شود. هر قدر این ظرف‌ها با فروتنی بیشتری اجازه دهند که پرشان کنند، دانش‌اموزان بهتری خواهند بود.


۲- آموزش سکوت


نقش دانش‌آموز ایرانی در فرایند آموزش و پرورش، صرفا آموختن و فرا گرفتن و سکوت در برابر معلم است.

 جایگاه و موقعیت معلم، چنان رفیع و دست نایافتنی می‌شود و چنان قدسیتی به آن داده می‌شود، و از سوی دیگر، رعب‌انگیز و ترس‌آلود می‌شود که دانش‌آموز چاره‌ای جز سکوت در برابر آن نمی‌یابد.

نظام آموزش و پروش غیر دموکراتیک، میوه‌ی ترس و سکوت را در دهان فرهنگ می‌نهد.


3- آموزش تقلید و پیروی

در آموزش مبتنی بر سلطه


معلم می‌گوید و دانش‌آموز صرفا مجاز است که سخنان مربی‌اش را تکرار و تصدیق کند. در این شیوه‌ی آموزش، معلم، تماما زبان است و دانش‌آموز، تماما گوش. 

معلم، کارساز است و دانش‌آموز، کارپذیر. معلم، به منزله‌ی مراد است و دانش‌آموز به منزله‌ی مرید.

در آموزش تقلیدی، پرسش و نقد ممنوع است.

 روحیه‌ی پرسشگری از آن آموزش آزاد مبتنی بر تعامل است. 

 در حالت پیروی، انفعال و خمودگی رشد می‌کند. 


۴- آموزش عدم مدارا


یکی دیگر از کارکردهای اساسی آموزش و پرورش توسعه یافته، پرورش شخصیت‌های مداراگر است.

اما نتیجه‌ی آموزش و پرورش در ایران، دامن زدن به کم تحملی و عدم مدارا با کسانی است که اندیشه‌ی دگر دارند. 

هر صبحگاه، مدارس چونان پادگان‌های نظامی، از جلو نظام می دهند و مرگ بر این و آن بر زبان دانش‌آموزانش جاری شده و کینه‌توزی‌های تاریخی دامن زده می‌شود 


این نظام اموزشی چگونه می‌تواند شهروندانی مداراجو و صبور تربیت کند؟

 

۵- جای خالی هنر


هنر، صرفا گذران وقت و سپری کردن ساعاتی از روز نیست.

 هنر، بیهوده زیستن نیست.

 هنر، شیوه‌ای موثر در تربیت احساسات و توسعه ی زیبایی‌های درون و پرورش حس زیبا دیدن و زیبا زندگی کردن است. 


هنر، آدمی را به خویشتن نزدیک می‌کند

جای خالی هنر در روند آموزش و پروش، عمیقا احساس می‌شود. از میان هنرهای مختلف، جای خالی موسیقی، دل‌آزار است. روح‌های زمخت، نشان می‌دهد که از ظرافت‌های هنر و زیبایی موسیقی، بی بهره‌اند و در سرزمین رازآلود هنر گام نزده‌اند. 


۶-  تربیت، نه برای اکنون


نظام آموزش و پرورش، شاگردانش را برای زندگی در جهان کنونی پرورش نمی‌دهد. زندگی "اکنونی و این جایی".  شاگردانش را برای بنا نهادن ساختار دموکراتیک پرورش نمی‌دهد.

 ساختار غیر دموکراتیک آموزش و پررورش در ایران، ماحصلی جز شخصیت‌های غیر دموکراتیک نیست. 


۷- جای خالی شادکامی


تلخ زیستن و تلخ کامی بر آموزش و پرورش ایران سایه گسترده 

 و لذت زیستن را از شاگردان مضایقه می‌کند.

 شادابی  به نحو ضمنی و نانوشته جایی در مدارس ندارد. 

مناسک و شعایر تاریخی سوگ و برخی برنامه‌های حزین، به آسانی و در طول سال، در تمامی مقاطع و به انحا مختلف به اجرا در می‌آید، اما چندان خبری از جشن‌های شادی‌بخش در میان نیست. 


8 -ارزشیابی های نادرست


 معمولا در شیوه های رایج ارزشیابی و نمره دهی پایان نیمسال و آخر سال بویژه در مقاطع متوسطه اول و دوم ، ایرادات و اشکالات زیادی وجود دارد بطوریکه گاهی دبیران ، تحت تأثیر و فشار مدیران ، و بالا بردن درصد قبولی دانش آموزان ، مبادرت به پرکردن لیست نمرات بصورت غیر واقعی ، با توجیهات مضحک مینمایند .


9 - نبود عدالت آموزشی


عدم وجود عدالت آموزشی ، توزیع غیر عادلانه سخت افزارها و نرم افزارها ، امکانات آموزشی در سراسر کشور و .

همچنین بی توجهی به سطوح آموزشی و تفاوتهای اجتماعی و فرهنگی در تألیف کتب درسی

 

10- ناکارآمدی


ناکارآمدی آموزش و پرروش، سبب شده که اهداف آموزشی که برای وصول به آن برنامه‌ریزی می‌شود، نافرجام باقی بماند.

 از این رو است که حدود شش سال (در مقطع راهنمایی و دبیرستان)، زبان انگلیسی تدریس می‌شود، اما فارغ التحصیلان این نظام آموزشی حتی از بیان جمله‌ی ساده انگلیسی عاجزاند.

 همین‌گونه است ریاضیات، فیزیک، شیمی و دیگر دروس. ناکارآمدی آموزش و پرورش سبب شده است که جریان غیر رسمی آموزش در آموزشگاه‌ها و تجارتخانه‌هایی دیگر رشد کند.


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین جستجو ها